نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
۱ دانشیار، گروه حسابداری، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.
۲ استادیار، گروه حسابداری، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.
۳ دکتری، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده
هدف: ضعف تئوریهای اقتصادی در تبیین نحوه تصمیمگیری افراد، به توسعه تئوریهای روانشناسی در این زمینه منجر شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر تئوری حسابداری ذهنی، به بررسی تأثیر استقراض در گذشته (جهت خرید یک دارایی) بر تصمیم مدیران برای حفظ یا جایگزینی آن دارایی میپردازد و در پی پاسخ به این سؤال است که آیا درگیر شدن مدیران در یک عامل روانشناختی میتواند به تصمیماتی منجر شود که در راستای افزایش ارزش شرکت نیست؟
روش: این پژوهش تجربی از طرح آزمایش با دو طرح عاملی ۲×۲ بینگروهی استفاده میکند. متغیرهای مستقل، مبلغ بازپرداخت نشده بدهی (در هنگام تصمیمگیری برای جایگزینی یک دارایی) و وضعیت ترهین دارایی است. متغیر وابسته برای طرح عاملی اول، تصمیم به حفظ یا جایگزینی آن دارایی و برای طرح عاملی دوم، مقدار منافع عاید شده از آن دارایی (از دیدگاه فرد) است. نمونه آماری ۸۰ آزمودنی به شکل ترکیبی از افراد حرفه و دانشگاهی است که بهصورت تصادفی در چهار گروه با اندازه یکسان تخصیص یافتهاند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که هر چه مبلغ بازپرداخت نشده بدهی بیشتر باشد، تمایل مدیران برای جایگزینی دارایی کمتر است. این عدم تمایل مدیران تا حدی به این دلیل است که از دیدگاه آنان، منافع عاید شده از دارایی کافی نبوده است.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد که چگونه یک عامل روانشناختی میتواند کیفیت قضاوت و تصمیمگیریهای مربوط به جایگزینی دارایی را کاهش دهد، از این رو، آگاهی از وجود این گونه خطاهای شناختی، میتواند به غناپذیری دانش در تحقیقات بودجهبندی سرمایهای بینجامد.